ضمنا اگه جک ها يا به روایتی جوک ها بيمزه است به خوشمزگي خودتون درستش کنيد
دختره داشته بافتنی میبافته میبینن هر دفعه ای یک بوئی هم میاد ، میپرسن پس این بو چیه ، میگه مامانم گفته یکی زیر میبافی یکی رو یکی ول میکنی
---------------------------------------------------------------
ملا
یه نفر رو تو خیابون دید و پرسید: شما علی پسر ممدآقا پاسبان نیستی که توی
کرج
سر کوچه چراغی مأمور بود؟ پسر گفت: چرا!؟
ملا
گفت: ببخشید!
پس حتما
عوضی گرفتم
---------------------------------------------------------------
به یکی میگن یه موجود نام ببر ، میگه يخ ... ، میگن آخه یخ که موجود محسوب نمیشه ، میگه چرا من خودم صد بار دیدم نوشتند یخ موجود است
---------------------------------------------------------------
نکته زمخت و نه چندان ظريف : هیچ وقت به رسانه ها کاملا اعتماد نکنید ، میدونید چرا ؟ چون
اگر تبلیغات ماهواره را ملاک قرار بدهیم، مردم ایران کچلهای چاقی هستند که ناتوانی جنسی دارند و میخواهند یک هفتهای ویزای کانادا بگیرند
و اگر تلویزیون داخلی را ببینید
خلاصه خبرها
ی
صدا و سیما
این است
:
باور کنید
اوضاع در همه جای دنیا از ایران بدتر است
---------------------------------------------------------------
شوت
يه عينكش را دور دستش می چرخونه بعد میزنه چشمش، سرش گیج میره میخوره زمین هوا ميره ، نمیدونی تا کجا ميره
---------------------------------------------------------------
پسره تو خواستگاری از یه دختره می پرسه اسم شما چیه؟ دختره می گه اسم من توی تمام باغچه ها هست. پسره می گه: آهان فهمیدم ، اسمتون شلنگه
---------------------------------------------------------------
از یه کچل می پرسن اسم شامپوت چیه؟ می گه من شامپو لازم ندارم از شیشه پاک کن استفاده می کنم!
---------------------------------------------------------------
حکمتی برای فهيمان : يارو داشته دنبال جاي پارك مي گشته اما پيدا نمي كرد! در همون حال گشتن به خدا ميگه: خدايا اگه يه جاي پارك برام پيدا كنيا من نماز مي خونم، روزه مي گيرم كه يه دفعه يه جاي پارك مي بينه و به خدا مي گه! خدا جون نمي خوادخودم پيدا كردم
---------------------------------------------------------------
رئيس: خجالت نميكشي تو اداره داري جدول حل ميكني؟ كارمند: چكار كنيم قربان، اين سروصداي ماشينها كه نميذاره آدم بخوابه!
---------------------------------------------------------------
اين جريان واقعی است : يکی از دوستان دکتر تعريف ميکرد برای يه بنده خدائی شياف تجويز کردم ، يارو رفت و يکهفته بعد اومد گفت آقای دکتر حالم خوب نشد بدتر هم شدم گفتم چرا ، گفت نميدونم تا اين کپسول ها که دادين را ميخورم دلم آشوب ميشه
---------------------------------------------------------------
غضنفر ميميره ميره اون دنيا، ازش ميپرسن چي شد مُردي؟ ميگه داشتم شير ميخوردم ! ميگن: شيرش فاسد بود؟ ميگه
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
آرشیو
آمار سایت